در دایره قسمت ما نقطه تسلیمیم
مهر آنچه تو اندیشی،لطف آنچه تو فرمایی
باغبان با تو سخن می گویم
با تو که امروز ترسیدی
ترسیدی که نهال به ثمر نشسته ات در برابر طوفان نا بهنگام به زمین افتد و خشک شود
باغبان ازآن شب که در عالم رویا دیدی باران فقط به درخت تنومند و پر بار باغت بارید فهمیدی....
تو فهمیدی....
تو ماندی و دو نهال....
تو ماندی و غصه پرورش دو نهال در کویر...
روزها گذشت
نهال ها را با خون و دل درخت کردی، پر ثمر....
می دانم چقدر در این مسیر آفت ها به باغت زد
ولی درود بر تو باغبان که نگذاشتی هیچ آفت و طوفانی باغت را نابود کند
درود بر تو باغبان که همیشه به موقع درختانت را حراست کردی
چرا امروز ترسیدی؟
این هم طوفانی است مثل طوفان های این چند ساله
یادت باشد که این درختان همان نهال هایی هستند که پیوند آن درختی هستند که ازباران سیراب شد ...
یادت باشد که ریشه در تن و جان باغبانی مثل تو دوانده اند...
باغت همیشه سبز باغبان