باورم نمی شود چقدر زود گذشتوقتی دقت می کنم می بینم یک دهه از عمرم را با هم بودیمده سال پیش چنین روزی من بیست و دو سالم بود و ...تو همین ساعات بود که به سمت آرایشگاه می رفتم که برای شب آماده بشم با هزار امید و آرزو که زیباترین عروس سال یا حداقل فامیل بشماز شما چه پنهون جزء زشترین عروسای فامیل شدم و لی چون میگذرد غمی نیست