تمام نا تمام من ،با تو تمام می شوم .
گاهی فکر می کنم که انگیزه و علت اصلی حضور و حرکت ماسوی الله در جهان این که، به دنبال نیمه گمشدشون می گردند و تعریفم هم از نیمه گمشده این که :کسی یا چیزی که ما در کنارش احساس کامل شدن و آرامش می کنیم.
ولی چطوری بفهمیم که نیمه گمشدمون چه کسی یا چه کسانی و یا چه چیزی؟؟؟؟
جواب این سوال روبه نظرم وقتی میشه درست داد که، از خودمون و زندگی یک شناخت کامل و روشنی داشته باشیم.
آیه (نفخت فیه من روحی) برام خیلی عجیب،و عجیب تر اینکه اززمانی که از روح خودش در ما دمید ما به دنبال تکاملیم و می دونیم که خدا سمبل تکامل،پس نیمه گمشده ما آدما خداست وتا .... به آرامش مطلق نمی رسیم.
برخی از ما آدما در کنار بعضی چیزا یا اشخاص کاملاً احساس آرامش و کمال می کنیم، مثلاً در کنار پدر و مادرمون،یا یک غریبه تازه از راه رسیده، یا یک نقاش کنار بوم و پا لت رنگا ش،یک گیتاریست کنار سازش،یک ماهی کنار دریا ،یک کبوتر...یک عاشق کنار معشوقش!!!!!!!!!!!!
شاید هم تعریفم از نیمه گمشده اشتباه بوده و اصلاًنیمه گمشده یعنی :آرامش.
در کل باید دنبال نیمه گمشدمون بگردیم یا مثل یک آهن ربا که براده های آهن رو جذب می کنه اون هم ما رو پیدا و جذب می کنه؟ .