نویسنده: دل آرام - چهارشنبه 95/12/18
سالروز یکی از بهترین روزهای زندگیم رسید.
خدایا شکرت
هنوز شیرینیش زیر زبونمه
19 اسفند94 بود....
سالروز یکی از بهترین روزهای زندگیم رسید.
خدایا شکرت
هنوز شیرینیش زیر زبونمه
19 اسفند94 بود....
عجیب است حال و هوای دلم
این بار دلم برای بی نوایی نواهای دلم می سوزد
چه بی محتوا شده اند!
کجا رفت آن شور؟
کجا رفته آن شعور؟
....
بک یا علی.قدر بک یا علی را امشب بدانیم و از خدا بخواهیم....
19 اسفند سال 1394 تکرار نخواهد شد!
خدایا مثل همیشه شکرت...
قصه با عروسک شدن مترسک آغاز شد و فاجعه آنجا بود که در آخر قصه عروسک، دیگر مترسک نشد...
باید کاری کنم اگر می خواهم به خودم ثابت کنم! دنیا خیلی خوب خودش را ثابت کرده!اری مساله این است
من به همه چیزهایی که دوست داشتم،رسیدم!
من به همه چیزهایی که دوست نداشتم ،هم رسیدم...
خدایا ازت ممنونم که دیوار سنگی رو فرو ریختی...
خدایا امشب فقط می خوام تموم گره هایی که دورم پیچیده رو باز کنی ....