چون بسی ابلیس آدم روی هست پس به هر دستی نشاید داد دست
این روزا تو دفتر مشاوره چه چیزایی می شنوم
چی به سر ما آدما اومده
گاهی بغض می کنم
گاهی حرص می خورم
گاهی زبونم از شنیدن بعضی حرفا بند میره و پشت میز کپ می کنم
اشرف مخلوقات بودنمون کجا رفته؟
تقلیل بنیان خانوادگی به...؟؟؟!
کشور جمهوری اسلامی به....؟؟؟!
فکر می کنم که
خوب و بد رو از روی چی دیگه میشه تشخیص داد؟
دیگه نه برای ریش ، نه برای چادر حرمتی نمونده؟
همه چیزا جایگاه اصلی خودشون رو از دست دادن!
به قول ؟ «آخونده به جای رفتن به حوزه و مسجد داره ساختمون سازی می کنه»
آقای کت و شلواری توی حوزه ها استاد نمونه میشه!
دانشجوه به جای کتاب خوندن داره توی توالت دانشگاه آرایش می کنه!
خانمه به جای محبت به شوهرش داره کیک می پزه ببره توی پارک برای دوست پسرش !
آقاه به جای پرداخت کرایه خونش، برای سالگرد دوستیش با دوست دخترش هدیه می خره!
آقاه به خانمش تهمت می زنه و خانمه به شوهرش!
زن و شوهرا ی بچه دار خیلی باوفا و صبور ،فقط برای حضور اضافه ی بچه هاشون از هم جدا نمیشن و همدیگه رو تحمل می کنن!
زن و شوهرای جوان برای تفاوت عقیده در لباس مهمونی به راحتی از هم جدا میشن!
جوان ها برای یک صدای بلند پدرشون از خونه فراری میشن و بعدش هم معتاد میشن!
توی کشوی محل کار آقایون حتما گوشی موبایل یدک پیدا میشه!
روی گوشی خانما حتما پسورد گذاشته میشه!
دختره میگه از پنجم دبستان با پسرا رابطه ی نامشروع داشتم...
پدر به دختر...
شوهر خواهر به خواهر زن....
دیگه نمی نویسم چون....
و هزار هزار اتفاق عجیب غریب دیگه توی خانوادهامون
چی شده؟ آفت کجاست؟ کی می تونه آسیب شناسی واقعی کنه؟
جدا خدا بهمون رحم کنه
فکر می کنم که