پريسا جونم الهي دلتنگ نباشي
من به استقبال شعرت ميرم:
اي به داد من رسيده تو روزاي خود شکستن اي چراغ مهربوني تو شباي وحشت من اي تبلور حقيقت توي لحظه هاي ترديدتو شبو از من گرفتي تو منو دادي به خورشيداگه باشي يا نباشي براي من تکيه گاهي ميون اين همه دشمن تو رفيقي جون پناهي ياور هميشه مومن تو برو سفر سلامت غم من نخور که دوريت براي من شده عادت